خلاصه قسمت پانزدهم امپراطوری بادها
ارسال شده در
88/1/23:: 2:1 عصر
توسط احمد حسنی
یون گفت بویو رو فراموش می کنم و موهیول حرفهای عاشقانه براش زد و دوجین هم اون ها رو دید و اکنون ادامه ی ماجرا
وموهیول به یون میگه فعلا نمی تونم ببینمت که یون میگه نگران من نباش و بهش میگه دوجین تو خدمت سانگا است و موهیول هم خوشحال میشه
موهیول
بعد از اون دیدار عاشقانه با یون پیش مارو بر میگرده و به مارو میگه دوجین
تو پایتخته و تو خدمت سانگا است که مارو میگه اونجا نمی تونیم ببینمش
کلمات کلیدی :
» نظر